چارچوب بندی مجدد و تاب آوری
تسلط بر هنر چارچوب کلیدی برای ایجاد تاب آوری است
چارچوب بندی مجدد و تاب آوری: تسلط بر هنر چارچوب کلیدی برای ایجاد تاب آوری است. در این مطلب نحوه انجام آن آمده است.
فهرست عناوین
چارچوب بندی مجدد و تاب آوری
یک سوال تغییر دهنده زندگی در مرکز قالب بندیِ مجدد موفقیت آمیز وجود دارد.
تغییر سریع یک متغیر اجتناب ناپذیر در معادله زندگی است. ما اغلب سعی می کنیم از تغییر اجتناب کنیم یا حتی آن را متوقف نماییم، که معمولاً بیشتر از خود تغییر مخرّب است. درست مانند هر معادله ای، نمی توانید X را با نادیده گرفتن یا حذف آن “حل کنید”. آن متغیر “X” بخش مهمی از معادله است که برای یافتن راه حل ضروری است.
رشد چگونه اتفاق می افتد
رشد همیشه با تصمیم برای تغییر یا پذیرشِ تغییری که در اطراف ما اتفاق می افتد شروع می شود. در زمانی که بسیاری از ما در نگرانی در مورد آیندهای هستیم، مهم است که بفهمیم چگونه مردم و حتی سازمانها میتوانند با دیدن موقعیتها و پرسیدنِ یک سوال بسیار مهم «یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند». بسیار شبیه معادله تمثیل زندگی بالا، این پتانسیل همیشه در توانایی دیدن معادله به شکل واقعی آن و باز کردنِ ذهن شما برای راه حل وجود دارد.
یادگیری قالب بندی مجدد
وقتی صحبت از ایجاد تاب آوری در سطح فردی یا سازمانی می شود، باید یاد بگیریم که چگونه چارچوب بندی مجدد کنیم. قالب بندی مجدد مجموعه ای از مهارت های خاص ذهن است که در آن شما می توانید موقعیتی را در نظر بگیرید، آن را واقع بینانه ببینید و سپس با یک سوال ساده و تغییر دهنده زندگی، موقعیت را چارچوب بندی کنید: اکنون فرصت خلاقانه چیست؟
چارچوب بندی مجدد چیست؟
چارچوب بندی مجدد به این معنا نیست که آنچه دیروز اتفاق افتاده مهم یا مرتبط نیست، بلکه مهم نیست که دیروز چه اتفاقی افتاده است، فرصت خلاقانه ای وجود دارد که می توانیم از آن استفاده کنیم.
برای اینکه بتوانیم آن را تصرف کنیم، باید فضایی برای دیدن آن ایجاد کنیم.
این چارچوب ساده، در قالب یک سؤال، به ما این امکان را میدهد تا وضعیت موجود را بررسی کنیم – واقعاً آن را ببینیم و معنایی در آن پیدا کنیم. مادربزرگم زمانی که من کودک بودم چیزی شبیه به این را نصیحت می کرد و همیشه به من یادآوری می کرد: “جواهرات کوچک را پیدا کن”. منظور او از آن، و آنچه که من با قالب بندی مجدد آموزش می دهم، این است که همیشه رشد و فرصت وجود دارد، اما اغلب باید به ما یادآوری شود که به دنبال آن ها بگردیم.
بهتنهایی بهواسطه طبیعت انسان، ما در حال پیشبینی و محافظت هستیم – حداقل فکر میکنیم که هستیم. مغز ما تغییرات را می بیند و باعث ایجاد ترس، عدم اطمینان و اضطراب می شود، اما تقریباً همیشه بی اساس است. گزینه بهتر این است که از سؤالی که در بالا به اشتراک گذاشتم استفاده کنید، که همان سؤالی است که همسرم به مدت ۲۰ سال از من پرسیده است و همان سؤالی است که من شاهد تغییر بسیاری از زندگی ها و فرهنگ های سازمانی بودم.
به دنبال رشد و فرصت باشید تا از تغییر فرار کنید و تسلیم ترس شوید.
اگر به دنبال ایجاد تاب آوری بیشتر در فرهنگ سازمانی خود هستید، این سوال را بپرسید و اجازه دهید تیم های خود با آن بنشینند. به آنها چیزی برای جویدن بدهید، و به آنها فضایی بدهید تا به این طرز فکر جدید چارچوب بندی مجدد و تاب آوری متمایل شوند.
به طور همزمان، اتفاقی که با این محور خواهید دید این است که تیم های شما بدون توجه به موقعیت، شروع به جستجوی نتایج بهتر خواهند کرد. اکنون به آنها اجازه میدهید که متفکران انتقادی و حلکنندههای راهبردیِ مشکلات باشند – در حالی که درک آنها از هر موقعیت و توانایی آنها برای یافتن فرصت را تأیید میکنید.
خوشحال در مقابل نادیده گرفته شدن
لحظه های زیادی در زندگی از دست می دهیم زیرا به تصویر کامل یا نسخه واضح آن تصویر نگاه نمی کنیم. ادراک واقعاً واقعیت را تغییر می دهد، و بنابراین لحظاتی وجود دارد که ممکن است آنها را منفی بدانیم و سپس تجربه آن لحظه را به عنوان نقطه محوری یا لحظه رشد از دست بدهیم.
انتخاب دیدن چیزی به عنوان یک فرصت به شما این امکان را می دهد که تصویر کامل را به جای یک زاویه کوچک از طریق یک لنز تار درک کنید. وقتی تیمهای شما چارچوببندی مجدد را یاد میگیرند، خواهید دید که در زمانهای تغییر شروع به شکوفایی میکنند. آنها معمولاً به دنبال نتایج مثبت هستند، به جای اینکه منتظر بمانند یا به پاسخ های عاطفی منفی متمایل شوند.
اگر متعهد به ایجاد فضا و پرسیدن این سوال ساده باشید، این شروع یک مسیر شگفت انگیز برای سازمان شما است.
با القای چارچوببندی مجدد به عنوان یک مجموعه مهارت در میان تیمهای خود، آنها را قادر میسازید تا به تغییر متمایل شوند، از آن استفاده کنند، ارزش تغییر را بیابند و از آن ارزش درک شده برای سرعت بخشیدن به حرکت نمودن رو به جلو استفاده کنند.
۷ از ۱۰ را از دست داده است
وقتی یک ورزشکار نخبه در مورد ریفرمینگ صحبت میکند، گوشهای من را متحیر میکند، زیرا میدانم طرز فکر آنها عامل تعیینکنندهای در میزان عملکردشان در هر روز است.
بنابراین، وقتی از درک جتر در مورد از دست دادن ۷ ضربه از ۱۰ ضربه پرسیده شد، پاسخ او بسیار حماسی بود. جتر گفت: “من باید یک ضربه بزنم و اگر بتوانم فقط ۳ از ۱۰ بار ضربه بزنم، در تالار مشاهیر خواهم بود.”
او نه تنها به آینده به جای اینجا و اکنون فکر می کرد، بلکه به سمت مثبت و به معادله کامل نگاه می کرد – نه فقط یک متغیر.
“حالا فرصت خلاقانه چیست؟” ساده ترین و قوی ترین سوال برای یافتن معنی در لحظه و در عین حال ایجاد مسیری به سوی آینده است.